به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری دانشجو، مراسم دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب که شب گذشته در حسینیه امام خمینی و با حضور تعدادی از دانشجویان برگزار شد، با حاشیه های جالبی همراه بود.
* وقتی وارد خیابان فلسطین جنوبی می شوی به راحتی می تواني تجمع دانشجویان را که در گروه های مختلف به سمت بیت رهبری حرکت می کنند، ببيني. در این میان برخی از دختران و پسران دانشجو که امسال نتوانسته اند کارت دیدار با آقا را بدست بیاورند به هر رهگذری که احساس می کنند کارتی در جیب خود دارد، می گویند: «کارت اضافه دارید»
* بعد از گذشتن از چند گیت بازرسی به درب ورودی حسینیه امام خمینی می رسیم؛ چند جوان مشتاق که ظاهراً از شهرستان هم آمده اند، دائم از مسئولان می پرسند که آیا حسینیه پر شده است؟ مسئولان بازرسی نیز که شور آنان را فهمیده اند از فضای بزرگ حسینیه حرف می زنند تا دل جوانان آرام شود.
* فضای داخل حسینیه امام خمینی با حضور جوانان دانشجویی که برخی خود را فقط برای دیدار با رهبر انقلاب از شهرستان به تهران رسانده اند، شورانگیزتر شده و به خوبی می توان شوق دیدار یار را در چشمان آنها دید.
* مداح جوانی قبل از ورود رهبر انقلاب پشت تریبون می رود و شعری را که دانشجویان برای همخوانی در مقابل رهبری در اختیار دارند، به همراه آنها تمرین می کند.
* بعد از همخوانی شعر کم کم برخی از دانشجویان که صف های جلو را به خود اختصاص داده اند روی زانو می نشینند، انگار لحظه ورود رهبری را از جنب و جوش محافظان درک کرده اند؛ آنهایی که سابقه حضور بیشتری در این گونه جمع ها دارند بهتر از دیگران متوجه زمان حضور رهبری می شوند.
* دانشجویان که از تشکل های مختلف دانشجویی هستند با شعار «ای پسر فاطمه منتظر تو هستیم» حضور آقا را مطالبه می کنند که ناگهان در میان شعارهای دانشجویان و در لحظه ورود مسئولان دانشگاهی کشور، رهبر انقلاب نیز وارد مراسم می شوند و حسینیه امام خمینی مملو از شعارهای دانشجویان می شود.
* پس از همخوانی شعر دانشجویان که بیت هایی درباره شهدای هسته ای و رفع تحریم ها با نیروی جوانان کشور را در خود جای داده، قاری مراسم که او نیز دانشجوست، پشت تریبون می رود.
* شاید بتوان گفت که قاری مراسم زرنگ ترین فرد مراسم بود؛ این دانشجوی جوان بعد از قرائت قرآن خود را به کنار آقا می رساند و چند ثانیه ای با ایشان گفت و گو می پردازد و در آخر خیال همه را درباره چفیه بر گردن آقا راحت كرده و آن را تصاحب می کند؛ انگار قرار است در دیدارهای دانشجویی چفیه آقا تا آخر مراسم روی دوش ایشان نماند.
* مجری مراسم پشت تریبون می رود و از رهبر انقلاب برای سخنرانی دانشجویان کسب اجازه می کند؛ ایشان نیز با لحن خاصی می گویند: «بفرمايید»
* اولین نماینده از بسیج دانشجویی پشت تریبون می رود؛ وی از مشکلات مسلمانان در سراسر جهان شروع می کند و سخنان خود را با انتقاد از عملکرد دستگاه قضا با دانشجویان و فعالان رسانه های ارزشی ادامه می دهد؛ رهبر انقلاب وقتی مسئله قوه قضائیه مطرح می شود با حساسیت این مورد را یادداشت می کنند.
* ترتیب دانشجویان به گونه ای انتخاب شده که یک نفر از تشکل ها و اتحادیه های دانشجویی و یک نفر از نخبگان علمی در محضر رهبری سخنرانی کنند.
* در زمان حضور مسئول یکی از تشکل های دانشجویی پشت تریبون، اسم وی به اشتباه نام فرد دیگری قرائت می شود که همین مسئله برای وی دلخوری ایجاد می کند؛ این موضوع باعث می شود که این فعال دانشجویی لب به اعتراض به مسئولان نهاد رهبری در دانشگاه ها گشوده و انتقاد تندی را در محضر رهبری به آنها داشته باشد. رهبر انقلاب پس از سخنرانی این دانشجو کمی بیشتر از دیگران وی را تحویل می گیرد و مهربانانه حرف های وی را گوش کرده و دستی به هم به سرش می کشد. یکی از دانشجویان می گوید: «ببین آقا منتقدان را بیشتر تحویل می گیرند»
* برخی از دانشجویان انتقادهای تندی را مطرح می کنند، ولی لبخند از نگاه رهبری برداشته نمی شود؛ ايشان حتی انتقادهای برخی از دانشجویان را یادداشت می کنند.
* مجری مراسم هر چند دقیقه یک بار برگه ای را به نشانه ضیق وقت در برابر تریبون دانشجویان قرار می دهد، ولی حرف ها و انتقادهای دانشجویان وقت نمی شناسد و آنها دوست دارند هر چه بیشتر از محضر رهبر انقلاب استفاده کنند.
* بعد سخنرانی حدود 10 نفر از دانشجویان، مجری پشت تریبون می رود و اعلام می کند که وقت تمام شده، ولی چند نفر سخنران مانده اند. وی از آقا سوال می کند که آیا صلاح می دانید افراد دیگری صحبت کنند؟ آقا نیز می گويند: «هر طور شما صلاح می دانید؟» همین سخن رهبری کافی است تا عطر لبخند بر لبان دانشجویان بنشیند.
* بعد از اتمام سخنرانی آخرین فرد، چند نفر از دانشجویان سریع می ایستند و ار رهبر انقلاب تقاضای وقت می کنند! آقا با لبخند به کسانی که تقاضای وقت دارند می فرمایند که «مدیر جلسه فرد دیگری است! شما از من وقت می خواهید؟» همین مسئله با خنده دانشجویان همراه می شود و همه را مجاب می کند که دیگر وقت گوش جان سپردن به سخنان آقاست.
* ایشان در ابتدا سخنان خود تصریح کردند که اگر وقت دست من بود دوست داشتم که همه شما دانشجویان صحبت کنید.
* رهبر انقلاب در پاسخ به سخنان یکی از دانشجویان که موضوع «فشار بر دانشگاه ها» را مطرح کرده بود، فرمودند: کسانی که می گویند فشار هست بايد بگویند فشار از کجاست؟ از طرف بنده که فشاری بر دانشگا ه ها نیست.
* ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع احساسات دانشجویی اشاره کردند و گفتند: در موضوع غزه یک عده از دانشجویان رفتند فرودگاه که بروند غزه! احساسات دانشجویان خوب بود، ولی رفتن به غزه در آن زمان نه جایز بود و نه امکان داشت.
* رهبر انقلاب از دوران جوانی خود نیز می گویند. ایشان با حالت خاصی از روحیه جوانی و اینکه گاهی اوقات آدم می خواهد «دهان کسی را که حرفی می زند خورد کند» حرف می زنند؛ این گفته آقا صدای خنده دانشجویان را بلند می کند.
* پس از سخنرانی آقا نماز جماعت برپا می شود و دانشجویان مهمان سفره افطاری بیت هستند.
*سفره های ساده و بی تکلف بیت خیلی ها را به فکر فرو می برد که این شب ها چه افطارهاي پر رنگ و لعابی در میان سیاسیون برقرار است.
*دانشجویان سعی می کنند که در محل اصلی افطار و جایی بنشینند که افطار رهبری را ببینند. این مسئله به دلیل کمبود جا، محافظان را با مشکل روبرو می کند، اما دانشجویان تلاش می کنند خود را به زور هم که شده سر سفره ها جای دهند.
*امسال نیز سفره اولی که آقا در آن افطار می کنند، نصیب مسئولان می شود؛ البته تعدادی از دانشجویان که زرنگ تر از دیگران بودند، می توانند جایی در این سفره بگیرند.
*در زمان افطار تقریباً هیچ کس نمی تواند درست و حسابی افطار کند و برخی بر روی زانو خود ایستاده و افطار آقا را تماشا می کنند.
*هر چند دقیقه فردی از میان جمعیت بلند می شود و تقاضای شرف حضور می کند. با اینکه محافظان بر طبق اصول خود ممانعت می کنند، ولی با اشاره رهبری همه سدها برداشته می شود و دانشجویان خود را به ایشان می رسانند.
*مراسم افطاری که تمام می شود دانشجویان سعی می کنند خود را برای آخرین دیدار به رهبری برسانند، آقا نیز دستی به نشانه محبت برای دانشجویان بلند می کنند.
*دیدار امسال دانشجویان با آقا در حالی تمام می شود که به خوبی می توان تاثیر آن را در دانشجویان دید؛ دانشجویان بعد از دیدار و در لحظه خروج از بیت قسمت هایي از سخنرانی ایشان را برای یکدیگر بازخوانی می کنند.
* وقتی وارد خیابان فلسطین جنوبی می شوی به راحتی می تواني تجمع دانشجویان را که در گروه های مختلف به سمت بیت رهبری حرکت می کنند، ببيني. در این میان برخی از دختران و پسران دانشجو که امسال نتوانسته اند کارت دیدار با آقا را بدست بیاورند به هر رهگذری که احساس می کنند کارتی در جیب خود دارد، می گویند: «کارت اضافه دارید»
* بعد از گذشتن از چند گیت بازرسی به درب ورودی حسینیه امام خمینی می رسیم؛ چند جوان مشتاق که ظاهراً از شهرستان هم آمده اند، دائم از مسئولان می پرسند که آیا حسینیه پر شده است؟ مسئولان بازرسی نیز که شور آنان را فهمیده اند از فضای بزرگ حسینیه حرف می زنند تا دل جوانان آرام شود.
* فضای داخل حسینیه امام خمینی با حضور جوانان دانشجویی که برخی خود را فقط برای دیدار با رهبر انقلاب از شهرستان به تهران رسانده اند، شورانگیزتر شده و به خوبی می توان شوق دیدار یار را در چشمان آنها دید.
* مداح جوانی قبل از ورود رهبر انقلاب پشت تریبون می رود و شعری را که دانشجویان برای همخوانی در مقابل رهبری در اختیار دارند، به همراه آنها تمرین می کند.
* بعد از همخوانی شعر کم کم برخی از دانشجویان که صف های جلو را به خود اختصاص داده اند روی زانو می نشینند، انگار لحظه ورود رهبری را از جنب و جوش محافظان درک کرده اند؛ آنهایی که سابقه حضور بیشتری در این گونه جمع ها دارند بهتر از دیگران متوجه زمان حضور رهبری می شوند.
* دانشجویان که از تشکل های مختلف دانشجویی هستند با شعار «ای پسر فاطمه منتظر تو هستیم» حضور آقا را مطالبه می کنند که ناگهان در میان شعارهای دانشجویان و در لحظه ورود مسئولان دانشگاهی کشور، رهبر انقلاب نیز وارد مراسم می شوند و حسینیه امام خمینی مملو از شعارهای دانشجویان می شود.
* پس از همخوانی شعر دانشجویان که بیت هایی درباره شهدای هسته ای و رفع تحریم ها با نیروی جوانان کشور را در خود جای داده، قاری مراسم که او نیز دانشجوست، پشت تریبون می رود.
* شاید بتوان گفت که قاری مراسم زرنگ ترین فرد مراسم بود؛ این دانشجوی جوان بعد از قرائت قرآن خود را به کنار آقا می رساند و چند ثانیه ای با ایشان گفت و گو می پردازد و در آخر خیال همه را درباره چفیه بر گردن آقا راحت كرده و آن را تصاحب می کند؛ انگار قرار است در دیدارهای دانشجویی چفیه آقا تا آخر مراسم روی دوش ایشان نماند.
* مجری مراسم پشت تریبون می رود و از رهبر انقلاب برای سخنرانی دانشجویان کسب اجازه می کند؛ ایشان نیز با لحن خاصی می گویند: «بفرمايید»
* اولین نماینده از بسیج دانشجویی پشت تریبون می رود؛ وی از مشکلات مسلمانان در سراسر جهان شروع می کند و سخنان خود را با انتقاد از عملکرد دستگاه قضا با دانشجویان و فعالان رسانه های ارزشی ادامه می دهد؛ رهبر انقلاب وقتی مسئله قوه قضائیه مطرح می شود با حساسیت این مورد را یادداشت می کنند.
* ترتیب دانشجویان به گونه ای انتخاب شده که یک نفر از تشکل ها و اتحادیه های دانشجویی و یک نفر از نخبگان علمی در محضر رهبری سخنرانی کنند.
* در زمان حضور مسئول یکی از تشکل های دانشجویی پشت تریبون، اسم وی به اشتباه نام فرد دیگری قرائت می شود که همین مسئله برای وی دلخوری ایجاد می کند؛ این موضوع باعث می شود که این فعال دانشجویی لب به اعتراض به مسئولان نهاد رهبری در دانشگاه ها گشوده و انتقاد تندی را در محضر رهبری به آنها داشته باشد. رهبر انقلاب پس از سخنرانی این دانشجو کمی بیشتر از دیگران وی را تحویل می گیرد و مهربانانه حرف های وی را گوش کرده و دستی به هم به سرش می کشد. یکی از دانشجویان می گوید: «ببین آقا منتقدان را بیشتر تحویل می گیرند»
* برخی از دانشجویان انتقادهای تندی را مطرح می کنند، ولی لبخند از نگاه رهبری برداشته نمی شود؛ ايشان حتی انتقادهای برخی از دانشجویان را یادداشت می کنند.
* مجری مراسم هر چند دقیقه یک بار برگه ای را به نشانه ضیق وقت در برابر تریبون دانشجویان قرار می دهد، ولی حرف ها و انتقادهای دانشجویان وقت نمی شناسد و آنها دوست دارند هر چه بیشتر از محضر رهبر انقلاب استفاده کنند.
* بعد سخنرانی حدود 10 نفر از دانشجویان، مجری پشت تریبون می رود و اعلام می کند که وقت تمام شده، ولی چند نفر سخنران مانده اند. وی از آقا سوال می کند که آیا صلاح می دانید افراد دیگری صحبت کنند؟ آقا نیز می گويند: «هر طور شما صلاح می دانید؟» همین سخن رهبری کافی است تا عطر لبخند بر لبان دانشجویان بنشیند.
* بعد از اتمام سخنرانی آخرین فرد، چند نفر از دانشجویان سریع می ایستند و ار رهبر انقلاب تقاضای وقت می کنند! آقا با لبخند به کسانی که تقاضای وقت دارند می فرمایند که «مدیر جلسه فرد دیگری است! شما از من وقت می خواهید؟» همین مسئله با خنده دانشجویان همراه می شود و همه را مجاب می کند که دیگر وقت گوش جان سپردن به سخنان آقاست.
* ایشان در ابتدا سخنان خود تصریح کردند که اگر وقت دست من بود دوست داشتم که همه شما دانشجویان صحبت کنید.
* رهبر انقلاب در پاسخ به سخنان یکی از دانشجویان که موضوع «فشار بر دانشگاه ها» را مطرح کرده بود، فرمودند: کسانی که می گویند فشار هست بايد بگویند فشار از کجاست؟ از طرف بنده که فشاری بر دانشگا ه ها نیست.
* ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع احساسات دانشجویی اشاره کردند و گفتند: در موضوع غزه یک عده از دانشجویان رفتند فرودگاه که بروند غزه! احساسات دانشجویان خوب بود، ولی رفتن به غزه در آن زمان نه جایز بود و نه امکان داشت.
* رهبر انقلاب از دوران جوانی خود نیز می گویند. ایشان با حالت خاصی از روحیه جوانی و اینکه گاهی اوقات آدم می خواهد «دهان کسی را که حرفی می زند خورد کند» حرف می زنند؛ این گفته آقا صدای خنده دانشجویان را بلند می کند.
* پس از سخنرانی آقا نماز جماعت برپا می شود و دانشجویان مهمان سفره افطاری بیت هستند.
*سفره های ساده و بی تکلف بیت خیلی ها را به فکر فرو می برد که این شب ها چه افطارهاي پر رنگ و لعابی در میان سیاسیون برقرار است.
*دانشجویان سعی می کنند که در محل اصلی افطار و جایی بنشینند که افطار رهبری را ببینند. این مسئله به دلیل کمبود جا، محافظان را با مشکل روبرو می کند، اما دانشجویان تلاش می کنند خود را به زور هم که شده سر سفره ها جای دهند.
*امسال نیز سفره اولی که آقا در آن افطار می کنند، نصیب مسئولان می شود؛ البته تعدادی از دانشجویان که زرنگ تر از دیگران بودند، می توانند جایی در این سفره بگیرند.
*در زمان افطار تقریباً هیچ کس نمی تواند درست و حسابی افطار کند و برخی بر روی زانو خود ایستاده و افطار آقا را تماشا می کنند.
*هر چند دقیقه فردی از میان جمعیت بلند می شود و تقاضای شرف حضور می کند. با اینکه محافظان بر طبق اصول خود ممانعت می کنند، ولی با اشاره رهبری همه سدها برداشته می شود و دانشجویان خود را به ایشان می رسانند.
*مراسم افطاری که تمام می شود دانشجویان سعی می کنند خود را برای آخرین دیدار به رهبری برسانند، آقا نیز دستی به نشانه محبت برای دانشجویان بلند می کنند.
*دیدار امسال دانشجویان با آقا در حالی تمام می شود که به خوبی می توان تاثیر آن را در دانشجویان دید؛ دانشجویان بعد از دیدار و در لحظه خروج از بیت قسمت هایي از سخنرانی ایشان را برای یکدیگر بازخوانی می کنند.